من تنها کفشدوزکی هستم که خدارا دید

کفشدوزک

وقتی رو برگها قدم میزدم و به آسمون نگاه میکردم و دنبالت میگشتم تو رو ندیدم وقتی موسیقی باد برام لالایی میخوند و نسیم منتظرم بود بازم دنبالت گشتم ولی تو رو ندیدم وقتی اون طرف یه مورچه داشت برای مورچه کوچولو یه داستان تعریف می کرد بازم جات خالی بود وقتی شبا به مهتاب نگاه میکردم اون پایین درخت یه عنکبوت برای دخترش داشت تار می زد باززززززززززز تو رو ندیدم وقتی خورشید بدنم رو گرم میکرد رفتم تو رودخونه شنا کنم یه وال که بچش باهاش تو آب جشن تولد گرفته بودن هر چی گشتم باز تورو ندیدم وقتی به آسمون نگاه میکردم ستاره هارو می شمردم یه فرشته کوچولو اون بالا بود نگام کرد صدام کرد تو گوشم گفت من همونم پشت اون ستاره آخریه پ...
12 تير 1391

کفشدوزک

وقتی رو برگها قدم میزدم و به آسمون نگاه میکردم و دنبالت میگشتم تو رو ندیدم وقتی موسیقی باد برام لالایی میخوند و نسیم منتظرم بود بازم دنبالت گشتم ولی تو رو ندیدم وقتی اون طرف یه مورچه داشت برای مورچه کوچولو یه داستان تعریف می کرد بازم جات خالی بود وقتی شبا به مهتاب نگاه میکردم اون پایین درخت یه عنکبوت برای دخترش داشت تار می زد باززززززززززز تو رو ندیدم وقتی خورشید بدنم رو گرم میکرد رفتم تو رودخونه شنا کنم یه وال که بچش باهاش تو آب جشن تولد گرفته بودن هر چی گشتم باز تورو ندیدم وقتی به آسمون نگاه میکردم ستاره هارو می شمردم یه فرشته کوچولو اون بالا بود نگام کرد صدام کرد تو گوشم گفت من همونم پشت اون ستاره آخریهپ...
12 تير 1391

7 تير روز تولدم

من كيلومتر ها ازش دورم واون بسته كيلومترها پرواز كرد تا به من بگه دوست دارم تولدت مبارك حالا من موندم و اين همه محبت از يه دوستي كه نديدمش ولي قلبم و قلبش خيلي بهم نزديكن ميدوني نزديكي و دوري زياد مهم نيست مهم او ن لحظه س مهم اون حس قريبيه كه قلبتو فشار ميده مهم اينه كه اصلا ديدني نيست گرما داره حس كردنيه وبعداز چند ساعت مياي خونه ميبيني همسرت كسي كه شبو روز باهات زندگي ميكنه براي تولدت يه بسته عشق و عروسك و يه بشقاب سنجاقك هديه ميده خدايا من جواب اين همه عشق و چه جوري بدم  خدايا فكر ميكني بجز تو كسي ميتونه جواب اين همه خوبي رو بده فقط ميتونم دستامو بالا بگيرم و بگم هديه روز تولدشونو تو بهشون بده از طرف...
6 تير 1391

7 تير روز تولدم

من كيلومتر ها ازش دورم واون بسته كيلومترها پرواز كرد تا به من بگه دوست دارم تولدت مبارك حالا من موندم و اين همه محبت از يه دوستي كه نديدمش ولي قلبم و قلبش خيلي بهم نزديكن ميدوني نزديكي و دوري زياد مهم نيست مهم او ن لحظه س مهم اون حس قريبيه كه قلبتو فشار ميده مهم اينه كه اصلا ديدني نيست گرما داره حس كردنيه وبعداز چند ساعت مياي خونه ميبيني همسرت كسي كه شبو روز باهات زندگي ميكنه براي تولدت يه بسته عشق و عروسك و يه بشقاب سنجاقك هديه ميده خدايا من جواب اين همه عشق و چه جوري بدم خدايا فكر ميكني بجز تو كسي ميتونه جواب اين همه خوبي رو بده فقط ميتونم دستامو بالا بگيرم و بگم هديه روز تولدشونو تو بهشون بده از طر...
6 تير 1391

فصل عاشق شدن پرستو ها

در فصل عاشق شدن پرستو هاروزهای کودکیم کجا میروید سال وسال و سال می گذرد و روزها ازمن فرار کردند ومن در آرزوی یک لحظه کودکی هستم  بچه گیم دیگر در انتظار من نمی ماند وکود گریز پای مانند آهوی دشت می دود و اسب شاخدار زندگیم آنچنان می تازد که گرد راهش هم نرسیدم میگذرد روزهای کودکی ومن هنوز با عروسک پارچه ای که مادر بزرگم برایم دوخته سرگرمم . انقدر در انتظار شکستن سکوت لحضه ها ماندم که کودکیم مرا فراموش کرد . هفتمین روز تابستان در راه است ومن همچنان در انتظار دلم میخواهد مداد رنگی قرمزم را به کودکی ام هدیه دهم  کاش ققنوس کودکیم میسوخت تا دوباره جان میگرفت پرنده کوچک زندگی ای آفریننده&nb...
4 تير 1391

فصل عاشق شدن پرستو ها

در فصل عاشق شدن پرستو هاروزهای کودکیم کجا میروید سال وسال و سال می گذرد و روزها ازمن فرار کردند ومن در آرزوی یک لحظه کودکی هستم بچه گیم دیگر در انتظار من نمی ماند وکود گریز پای مانند آهوی دشت می دود و اسب شاخدار زندگیم آنچنان میتازد که گرد راهش هم نرسیدم میگذرد روزهای کودکی ومن هنوز با عروسک پارچه ای که مادر بزرگم برایم دوخته سرگرمم . انقدر در انتظار شکستن سکوت لحضه ها ماندم که کودکیم مرا فراموش کرد . هفتمین روز تابستان در راه است ومن همچنان در انتظار دلم میخواهد مداد رنگی قرمزم را به کودکی ام هدیه دهم کاش ققنوس کودکیم میسوخت تا دوباره جان میگرفت پرنده کوچک زندگی ای آفرینندهپروازمرا منتظر...
4 تير 1391

فرشته زيباي من موسيقي صدايت كي آرام بخش روحم خواهد شد

وقتی منتظرت هستم ثانیه ها چه دی میگذرند وتنهاییم چه زود معنا می گیرند وقتی منتظرت هست  وموسیقی آب آنگاه که لالایی سرداد من آوازی برای خواندن نداشتم ای فرشته کوچک تنهایی من تو از آن بالا ستاره هارا رقصاندی و ستاره هات چشمک زنان مرا در آرزوی تو مرا میخوانند به ما نگاه کن ای آفریننده گرمای تابستان به حرارت تابستانیت قسم که لیلی دیگر تاب شکستن ظرفش را ندارد ای آفریننده خورشید گرمای خورشیدت را نوازشگر روح سبز دوستانم کن میخواهم طعم شیرینی ثمره میوه ای درختان را بچشانی روحم آزرده خاطر است و پیچک تنهاییم دیگر تاب بالا رفتن وبه ماه رسیدن را ندارد صدایم را بشنو  من تنهایم تنها ...
3 تير 1391

فرشته زيباي من موسيقي صدايت كي آرام بخش روحم خواهد شد

وقتی منتظرت هستم ثانیه ها چه دی میگذرند وتنهاییم چه زود معنا می گیرند وقتی منتظرت هست وموسیقی آب آنگاه که لالایی سرداد من آوازی برای خواندن نداشتم ای فرشته کوچک تنهایی من تو از آن بالا ستاره هارا رقصاندی و ستاره هات چشمک زنان مرا در آرزوی تو مرا میخوانند به ما نگاه کن ای آفریننده گرمای تابستان به حرارت تابستانیت قسم که لیلی دیگر تاب شکستن ظرفش را ندارد ای آفریننده خورشید گرمای خورشیدت را نوازشگر روح سبز دوستانم کن میخواهم طعم شیرینی ثمره میوه ای درختان را بچشانی روحم آزرده خاطر است و پیچک تنهاییم دیگرتاب بالا رفتن وبه ماه رسیدن را ندارد صدایم را بشنو من تنهایم تنها ...
3 تير 1391